زمانی هم که تاریخ آماده از پرده برون انداختن این رازها باشد بعید است که دیگر گوش شنوایی برای آن پیدا شود.
این نوشته برآن است که سوالهای مطرح شده در مورد عملیات کشتن بن لادن را مرور کند و اگر بتواند آنها را مورد کنکاش قراردهد هرچند که قطعا بسیاری از این پاسخ ها خود سوالهای جدیدی را ایجاد می کنند. قطعا این نوشته عاجز از پاسخگویی به بسیاری از پرسشها است و نمی تواند پرده از راز یک عملیات پیچیده امنیتی و نظامی که ده سال کشورهای مختلفی را درگیر خود کرد، بردارد.
درباره تاریخ تشکیل القاعده و این که آمریکا برای مبارزه با شوروی سابق که خاک افغانستان را اشغال کرده بود از این گروه حمایت کرد تحلیل ها وخبرهای فراوانی گفته و شنیده شده است. در مورد درستی ونادرستی سیاست امریکا در حمایت از القاعده در مقابل شوروی سابق هم بحث ها فراوانی صورت گرفته است.
از زمان وقوع حادثه 11 سپتامبر در آمریکا و انفجار برج های دوقلو توسط القاعده ، بین این گروه تندرو و آمریکا جنگ رسمی وعلنی درگرفت. این جنگ با همه جنگهای دنیا که معمولا میان دو کشور و دو دولت است فرق داشت. این جنگ بین یک دولت بزرگ و قدرتمند به نام آمریکا با یک گروه تروریستی با نام القاعده بود به همین دلیل برای اولین بار اصول حاکم برجنگها، علامت سوال بزرگی را دربرابر خود دید.
حادثه 11 سپتامبر و تلاش آمریکا برای دستگیری عوامل آن به زمینه ای برای حمله به افغانستان و عراق تبدیل شد. درهمان زمان که آمریکا به افغانستان حمله کرد همگان انتظار داشتند که بن لادن دستگیر و یا کشته شود اما گفته شد که وی به کوههای ترابورا گریخته واز آن به بعد کسی از مخفیگاه بن لادن خبر نداشت تا اخیرا که در پاکستان و دریک منطقه نظامی او را یافتند.
بسیاری از پرسشهایی که درمورد نحوه کشته شدن بن لادن این روزها مطرح است در تندباد تبلیغات بزرگ بودن عملیات و تضادهایی که میان دو کشور متحد آمریکا و پاکستان رخ داده فرصت ظهور و کنکاش بیشتر نیافته اند.
اما یک سوال اساسی وجود دارد و آن این که چگونه دولت بزرگ و مقتدری مانند آمریکا با نظام امنیتی و نظامی پیشرفته آن طی ده سال گذشته نتوانست بن لادن را که یک عرب ثروتمند اما با زندگی به ظاهر ساده وبدوی که اینترنت و تلفن هم نداشت، پیدا کند؟ به عبارت بهتر آیا آمریکا می تواند به شدت به خود ببالد که با سیستم پیشرفته اش ده سال وقت برای پیدا کردن چنین کسی را لازم داشته است؟ و کشتن بن لادن را کاری بس بزرگ و لایق این همه تبلیغات وقدردانی بداند؟ آن هم درشرایطی که در دوکشور مشکوک به حضور بن لادن یعنی افغانستان و پاکستان حضور قوی نظامی و امنیتی داشته و دارد؟
این که چگونه سازمان اطلاعاتی پاکستان ازحضور بن لادن آن هم دریک منطقه نظامی نزدیک اسلام آباد ابراز بی اطلاعی کرده است از پرسشهای ابتدایی است که هنوز پاسخی به آن داده نشده است.
این که آمریکا با سه هلیکوپتر نظامی می تواند دریک منطقه نظامی پاکستان بدون اطلاع این کشور 40 دقیقه عملیات نظامی کند وآب از آب هم تکان نخورد سوال بعدی است. مگر این که بپذیریم پاکستان قدرت هیچ تحرکی را مقابل آمریکا نداشته و آگاهانه به نقض حاکمیت ملی خود تن داده است. دراینجا بازهم این سوال قوت می گیرد که وقتی یک دولت با همه امکانات یک کشور قادر به عرض اندام مقابل آمریکا نیست بن لادن چه قدرتی داشت که بتواند ده سال در کنار گوش آمریکا ازخود محافظت کند؟ قدرت بن لادن که می توانست درسراسر دنیا عملیات انتخاری به راه بیندازد و بیگناهان بسیاری را به کام مرگ بفرستد قابل انکار نیست اما قدرت محافظت شخصی خودش مورد سوال است.
نحوه دفن بن لادن هم پرسش دیگری است. آمریکا چه ضرورتی داشت که سریعا درکمتر از 24 ساعت جسد بن لادن را که ده سال برای گرفتن او تلاش کرده دردریا غرق کند؟ مگر این که بگوییم آمریکا برای افکار عمومی دنیا که بلافاصله بعداز کشته شدن فردی مانند بن لادن سراغ جسد اورا می گیرد پاسخی مهیا کرده که دیگر جایی برای اما و اگر نگذارد و افکارعمومی را سریعا از این که به دنبال جسد بن لادن بگردد ناامید کند.
جای هیچ شک و شبهه ای نیست که عملیات کشتن بن لادن با توجه به طرفداران وی در سراسر دنیا و این که این طرفداران میتوانند منافع ملی آمریکا را در هرنقطه ای مورد تهاجم قرار دهند این کشور را وادارکرده که قبل ازعملیات به فکر طراحی پاسخگویی به پرسشهای افکارعمومی دنیا و ازجمله هواداران بن لادن بیندازد.
این کمترین اقدام امنیتی نظامی جهت کاهش تهدیدات علیه منافع آمریکا بوده است.
به همین دلیل می توان گفت بنا به دلایل امنیتی و نظامی برنامه حذف بن لادن از سیستم تروریستی، سیاسی، نظامی و امنیتی دنیا می توانست ده سال نیز به طول انجامد. تا زمینه برای اعلام نهایی و یا عمل نهایی فراهم شود. به عبارت روشن تر آمریکا می توانست ده سال تعقیب و گریز بن لادن را ادامه داده و درفرصت مناسب زمانی که از نظر منافع آمریکا و توجیه افکارعمومی و ایجاد آمادگی برای مقابله با تهدیدات احتمالی مناسب است برنامه خود را اجرا کند. در این شرایط همه فرضیه ها درمورد سرنوشت بن لادن می توانند صحیح باشند.
مثلا می توان گفت درهمان اوائل حمله آمریکا به افغانستان بن لادن دستگیرشده ویا تحت نظر قرار گرفته و یا حتی کشته شده است ویا همانطور که وزیراطلاعات ایران گفته وی می توانسته به دلیل بیماری ( زمانی دیالیز شدن بن لادن مطرح بود) به مرگ طبیعی مرده باشد. یا می توان گفت آمریکا وی را درپاکستان کشته ولی جسدش را به دریا نینداخته بلکه برای کاهش التهاب درمیان مسلمانان هوادار بن لادن زمان مقرر در فقه اسلامی برای دفن را بهانه کرده است ودلیل انتخاب دریا به عنوان محل دفن را پیدا نکردن کشوری که داوطلب جسد بن لادن باشد عنوان کرده درحالی که درست شدن زیارتگاه برای مسلمانان پیرو بن لادن و زنده بودن همیشگی وی برای هوادارانش، دلیل اصلی بوده است.و.....
درمورد رابطه پاکستان با این عملیات هم می توان گفت: بخشی ازهزینه های امنیتی عملیات را پاکستان به عنوان متحد آمریکا برعهده گرفته است که آن هم قبول بی آبرویی دولت ، به دلیل عدم اطلاع از عملیات نظامی درخاک خود است.
بالاخره پاکستان دو راه بیشتر نداشت یا آبروی دولت وسازمانهای اطلاعاتی اش را حفظ می کرد و صراحتا اعلام می کرد با آمریکا همکاری کرده و یا برای حفظ خود از تهدیدات بنیان کن هواداران بن لادن که در میان مردم پاکستان پایگاه دارند آبروی دولت را وجه المصالحه قرارمی داد. البته این نکته نیز قابل ذکراست که سازمانهای اطلاعاتی پاکستان قابل اعتماد نیست واگر آمریکا طی دو سال گذشته درحال ردگیری بن لادن و ایجاد موقعیت مناسب برای دستگیری و یا کشتن وی بوده ازنظرامنیتی و اطلاعاتی به درستی پاکستان را بی خبر گذاشته است چون درغیراینصورت موفقیت عملیات با علامت سوال بزرگ مواجه می شد.
البته این مساله هم مطرح است که اگر سازمانهای اطلاعاتی پاکستان قابل اعتماد نباشند طبیعی است که سیستم دولتی ونظامی پاکستان هم قابل اعتماد نیستند و لذا آمریکا به واقع عملیات را ازدولت پاکستان مخفی کرده و این که پاکستان اعلام می کند اصلا درجریان نبوده درست می گوید. هرچند که بازهم این سوال مطرح است که چگونه آمریکا می تواند بدون اطلاع پاکستان دراین کشور عملیات نظامی کند؟
و اما چند سوال درباره عملکرد دولت آمریکا برای کشتن یک تروریست:
آمریکا زمانی که به عراق رفت درحالی که می توانست درحین عملیات جنگی، صدام را هم بکشد ولی چنین کاری نکرد و صدام را زنده دستگیر و به دولت عراق تحویل داد تا محاکمه و اعدام شد. چرا این سیر برای بن لادن اجرایی نشد؟ آیا دمکراسی وعدالت ایجاب نمی کرد که آمریکا طی ده سال گذشته برای محاکمه بن لادن دادگاه تشکیل داده و حکم اعدام وی را صادر می کرد تا عملیات کشتن وی محمل قانونی نیز داشته باشد؟
شاید عده ای بگویند صدام رئیس یک دولت بود و کشتن رئیس یک دولت، اصول بین المللی خاص خود را دارد ولی درپاسخ باید گفت کشتن یک قاتل نیز اصول خاص خود را دارد تا وقتی اتهام قتل دردادگاه و با حضور وکیل ثابت نشده او را اعدام نمی کنند مگر این که قاتل پیش از زمان تشکیل دادگاه درحین فرار کشته شود. این نوع کشتن درمورد یک قاتل معمولی شاید قابل دفاع باشد که اگر برای چنین قاتلی هم دادگاه تشکیل داده و حکم غیابی صادر کنند به صواب و دمکراسی نزدیکتر است.
اما درمورد بن لادن که تحرکات جهانی داشت و هواداران بسیاری هم داشته و دارد آمریکا ده سال وقت تشکیل دادگاه او را داشت بویژه که بن لادن خود پس از 11 سپتامبر با انتشار نامه ای مسولیت انفجار برجهای دوقلو و کشته شدن 3500 تن را برعهده گرفته بود به عبارت حقوقی وی به جرم خود اعتراف کرده بود. مگر این که بگوئیم نمی خواستند سیستم قضایی امریکا که " تقریبا" مستقل از سیاستهای امنیتی و نظامی دولت امریکاست وارد این قضیه شود و مسائلی که سیاستمداران امریکا مایل به افشای آن نیستند مطرح و رازهای سربه مهر زیادی افشا شود.
علت استفاده از کلمه " تقریبا" برای استقلال سیستم قضایی آمریکا، این بود که سیستم قضایی امریکا می توانست مستقلا وارد محاکمه غیابی بن لادن شود ولی از این کار خودداری کرد، مگر این که دلایل حقوقی دیگری داشته باشد که تبیین آن تسلط برمتون حقوقی آمریکا را می طلبد.
آمریکا که مدعی برقراری دمکراسی در سراسرجهان است باید آن را درمورد بن لادن هم به اجرا درمی آورد. درغیراینصورت این نوع حرکات و عملیات نمی تواند باعث ریشه کنی تروریسم شود چرا که از وسیله ترور برای ازبین هدف که همان تروریسم است استفاده شده است.
استفاده از شیوه ترور برای مبارزه با تروریسم نشان داد بشر برای استقرارکامل اصول دمکراتیک راه طولانی درپیش دارد و فعلا نمی تواند خود را ازشر راههای غیرقانونی برای تحکیم قانون خلاص کند.
دراین میان نقض حاکمیت یک کشور مستقل یعنی پاکستان نیز مطرح است که شاید بعدا آمریکا بتواند دلیل قانع کننده ای برای آن ارائه کند.
و نکته آخر هم این که بعید نیست آمریکا درشرایط کنونی تحولات منطقه خاورمیانه به این باور رسیده که مسلمانان به اصلاحات بیش از تندروی و انقلاب اعتقاد پیدا کرده و لذا اعلام کشته شدن بن لادن برای آمریکا معضل جدی در میان مسلمانان ایجاد نمیکند.